خبر داری که دارم پیر میشم

با سیگار و خیابون سیر میشم

که دنیام شده قد چند تا کوچه

که دستام خیلی وقته بی تو پوچه

صدای سرفه هام تلخه مثل اخم توی عکسام

چه گودی زیر چشمامه به عمق چاله دنیا

کل دنیام مال تو خوب و بدش

روزای آخرمو با عشق باشم

واسه انگشتای سردم رو احساس

نسخه دارومو آتیش می کشم

خبر دارم از احوال شلوغت

از اون معصومیت های دروغت

که همراهات شدن آهن پرستا

شدی بازیچه خوش رنگ دستا

صدای خنده هات کوکه مثل ساز بدون سیم

تو از بیرون تماشایی مثل سامسونت خالی

کل دنیام مال تو خوب و بدش

روزای آخرمو با عشق باشم

واسه انگشتای سردم رو احساس

نسخه دارومو آتیش می کشم