من عاشق

دل نوشته ها

۲۶ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

پروانه ی عشق

با دست یه پروانه میگیری میخوای ببینی

زنده است

انگشتتو باز میکنی فرار می کنه، محکم می گیریش میمیره.




دوست داشتن مثل گرفتن پروانه میمونه.

۰۷ اسفند ۹۴ ، ۱۹:۵۶ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ADRINA MOFRAD

آب نمک

یاد گرفتم وقتی از کسی میشنوم بیا دوست معمولی باشیم، یعنی بمون توی آب نمک تا هر وقت حوصله م سر رفت بازم باهات سرگم بشم..
۰۷ اسفند ۹۴ ، ۱۹:۳۱ ۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ADRINA MOFRAD

مرد باس...

مرد باس خانومشو با "میم" مالکیت صدا بزنه

 مرد باس گریه کردنم بلد باشه

 مرد باس خریدارِناز زنش باشه …

 مرد باس با وجود همه مردونگیش به عیالش

ابراز عشق و علاقه کنه اونم هر روز …

مرد باس قَد بلند باشه و چشم اَبرو مشکی

ته ریش هم داشته باشه …

 مرد باس با وجود تمام غرورش مهربون باشه

با وجود تمام لج بازیهاش وفادار باشه …

 مرد باس اَبروهای فابریک داشته باشه

زُمخت و کَت و کلفت …

 مرد باس آشپزیش خوب باشه

هر چند وقت ی بار زنشو سورپرایز کنه…

 مرد باس هر شب برقای خونه رو قطع کنه,

تا خانمش بترسه بپره تو بغل آقـــاش

 مرد باس روزی یه بار بیخود و بی جهت

عربده بزنه: عیال میخوامت ب مولـــا

مرد باس وقتی دستاشو میگیری چند لحظه یه بار

دستاتو فشار بده

که بفهمی حواسش بهت هست…

 مرد باس بغلش بوی آرامش بده نه هوس

مرد باس خنده و شیطونیاش واسه زنش باشه,

اخمش واسه بقیه …

 مرد باس فکر کنه یه زن تو دُنیاس

اونم خانومشه …

 مرد باس وقتی میخواد با منزل بره بیرون

در ماشین رو واسه خانومش باز کنه

(مرد باس جنتلمن باشه! بعلـــــه )

 مرد باس وقتی خانومش حسودی میکنه

بغلش کنه و بگه ….

من فقط مال تــــــــــــــو ام دیونه !

 مرد باس وقتی قهر میکنه, حداقل

حرف بزنه خو !!!

 مرد باس ترشی باز حرفه ای باشه و هیچ وقت

از خرید لواشک برا زنش دریغ نکنه !

 مرد باس حسادت بقیه ی زنارو نسبت

به زن خودش برانگیزه

 مرد باس روزی ۱ساعت کنار خانمش بشینه, بگه:

خانمم! من آماده ام!

هرچی دلت میخواد غر بزن …

 مرد باس هیجانی باشه و زندگیو

برا زنش یکنواخت نکنه …

 مرد باس غیرتی باشه…

رو زنش غیرت داشته باشه

تا هر کی نگاه چپ بهش کرد استادش کنه

 مرد باس خودش بازوشو بگیره جلو بگه :

بفرما خانوم گاز بگیر تا کبود شه !!

 

مرد باس واسه زنش لواشک

و آلوچه و پاستیل بخره!

 مرد باس همین که گفتی حوصلم

سر رفته بگه حاضر شدی خبرم کن

موهاتم نریز بیرون …

 مرد باس مرد باشه …

با جَنَم باشه حرفش حرف باشه

حالا میخواد نیم کیلو باشه یا ۱۲۰ کیلو

 مرد باس اَخمش دلتو بلرزونه ….

 مرد باس جذبه داشته باشه…

با لبخندش قند تو دلــت آب بشه …

مرد باس موهاش کوتاه باشه …

پیرهن مردونه بپوشــه…

بُو ادکلنش همه جا رو بر داره

 مرد باس خشن باشه دستشو بکوبه

رو میز داد بزنه بگه امشب من

ظرفا رو میشـــــــــــــــــــــورم

 مرد باس ته ریش داشته باشه…..



۰۷ اسفند ۹۴ ، ۱۹:۰۵ ۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ADRINA MOFRAD

زخمی که نمیبینیم

می دانید؟ خشونت همیشه یک چشم کبود و دندان شکسته و دماغ خونی نیست. خشونت، تحقیر، آزار و گاهی یک نگاه است. نگاه مردی به یقه ی پایین آمده ی لباس زنی وقتی که دولا شده و چایی تعارف می کند. نگاه برادری است به خواهرش وقتی در مهمانی بلند خندیده. نگاهی که ما نمی بیینیم. که نمی دانیم ادامه اش وقتی چشم های ما در مجلس نیستند چیست. ترسی است که ارام آرام در طول زمان بر جان زن نشسته . خشونت بی کلام، بی تماس بدنی، مردی است که در را که باز می کند زن ناگهان مضطرب می شود، غمگین می شود. نمی داند چرا. در حضور مرد انگار کلافه باشد. انگار خودش نباشد. انگار بترسد که خوب نیست. که کم است. که باید لاغرتر باشد چاق تر باشد زیباتر باشد خوشحال تر باشد سنگین تر باشد سکسی تر باشد خانه دارتر باشد عاقل تر باشد. خشونت آن چیزی است که زن نیست و فکر میکند باید باشد. خشونت آن نقابی است که زن می زند به صورتش تا خودش نباشد تا برای مرد کافی باشد. مرد می تواند زن را له کند بدون اینکه حتی لمس اش کند. بدون اینکه حتی بخواهد لهش کند. این ارث مردان است که از پدران پدرانشان بهشان رسیده . خشونت، آزار، تحقیر امتداد همان "مادرش را فلان ها، عمه اش را بیسار"هایی است(باعرض پوزش) که به شوخی و جدی به هم و به دیگران می گوییم. خشونت، آزار، تحقیر همان "زن صفت، مثل زن گریه می کردی"هایی است که بچه هایمان از خیلی کودکی یاد می گیرند. خشونت، آزار، تحقیر، پله های بعدی نردبانی هستند که پله ی اولش با فلانی و بیساری معاشرت نکن چون... فلان لباس را نپوش چون...است. چون هایی که اسمشان می شود "عشق". عشق هایی که می شوند ابزار کنترل. که منتهی می شوند به زنانی بی اعتماد به نفس، بی قدرت، غمگین، تحقیر شده، ترسان، وابسته، تهدید به ترک شده و شاید کتک خورده که فکر می کنند همه ی زخم هایشان از عشق است. که مرد عاشق زخم می زند و زخم بالاخره خوب می شود. خشونت زنی است که زیر نفس های آغشته به بوی الکل مردش تظاهر به لذت می کند و فکر می کند قاعده ی بازی همین است. خشونت توجیه آزار روحی، کلامی، جسمی، جنسی مردی است که مست است. مستی انگار عذر موجهی باشد برای ناموجه ترین رفتارها. می دانید؟ کتک بدترین نوع خشونت علیه زنان نیست. کبودی و زخم و شکستگی خوب می شوند. قدرت و شادابی و باور به خویشی که از زن در طول ماهها و سالها گرفته می شود گاهی هیچ وقت، هیچ وقت، ترمیم نمی شود خشونت دست سنگین پدری است که بر صورت دخترک 9 ساله اش بلند می شود اما هرگز فرود نمی آید. خشونت گردنکشی برادری است که نگاه پسرک معصوم همسایه را کور می کند و خواهر را ناامید می کند از عشق پاک و دیوار به دیوار همسایگی . خشونت آروغ زدن های شوهر است به جای دستت درد نکند برای دستپخت عالی یک صبح تا ظهر حبس شدن در آَشپزخانه . خشونت قانون نابرابر حق قیومیت پدربزرگی است که در فقدان پدر ، صاحب بلامنازع نوه ی پسری اش می شود بی اینکه حضور مادر در جایی دیده شده باشد. خشونت حق ارثی است که پس از مرگ پدر به تو داده می شود نیم آن چیزی که برادرت می گیرد و تازه منت بر سرت می گذارند که نان آور خانه ات دیگری است . خشونت خود ما زنانیم که تمامی اینها را می پذیریم بی هیچ اعتراضی و آن کسی را هم که در میانمان به اعتراض بلند می شود با القاب زن فلان و بهمان به سخره می گیریم . خشونت خود خودمانیم !


۰۷ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۰۶ ۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ADRINA MOFRAD

بارون احساس

یه احساس عجیبی دارم این روزا
که میخوام بیشتر از این عاشقت باشم
می‌دونم پای من عمرت هدر
رفت ممنونم گذاشتی لایقت باشم
یه احساس عجیبی وقتی میگیری
دوتا دستامو میذاری تو دستات
ببین آشفته میشم وقتی میفهمم
یه حرفای نگفته مونده تو چشمات..

قفس ، میمونه این دنیا اگه قلب ازم دوره
نگاه ، بارون ِ احساسه که تنهاییمو میشوره
میونه این همه دیوار
اگه باشی من آزادم
بخندی با تو میخندم
از اینکه هستی دلشادم
دلشادم
دلشادم..

 ♫♫♫

تو با چشمای آرومت
منو از من جدا کردی
شدم دیوونه وقتی که
بار اول نگام کردی
تو با لبخند شیرینت
بهم آرامشی دادی
که تو بند قفس حتی
پُرم از حس آزادی

قفس ، میمونه این دنیا اگه قلب ازم دوره
نگاه ، بارون ِ احساسه که تنهاییمو میشوره
میونه این همه دیوار
اگه باشی من آزادم
بخندی با تو میخندم
از اینکه هستی دلشادم
دلشادم
دلشادم..


                                       



۰۷ اسفند ۹۴ ، ۱۲:۱۴ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ADRINA MOFRAD

آی از عشق

می دونستم از دستم میره می دونستم بهونه میگیره

می دونستم خوبی های من توی قلبش جا نمی گیره

می دونستم از دستم میره می دونستم بهونه میگیره

می دونستم خوبی های من توی قلبش جا نمی گیره

به هر بهونه ای که بود می خواست از این خونه بره

کسی که رفتی باشه واسه جدایی حاضره

وای از عشق ای وای از عشق

به رفتنش راضی شدم فهمیده بودم که چرا روزای آخری می گفتن

بیا به هم بگیم شما

وای از عشق ای وای از عشق

می دونستم از دستم میره می دونستم بهونه میگیره

می دونستم خوبی های من توی قلبش جا نمی گیره

می دونستم از دستم میره می دونستم بهونه میگیره

می دونستم خوبی های من توی قلبش جا نمی گیره

می گفت یه حسی بم میگه خوشبخت نمی کنه منو

اینجوری آماده می کرد مقدمات رفتنو

معلومه واسه ترک من یکی بهش انگیزه میداد

رفت و گفت که برام از خدا خوشبختی می خواد

وای از عشق ای وای از عشق

می دونستم از دستم میره می دونستم بهونه میگیره

می دونستم خوبی های من توی قلبش جا نمی گیره

می دونستم از دستم میره می دونستم بهونه میگیره

می دونستم خوبی های من توی قلبش جا نمی گیره



                                            

۰۶ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۵۱ ۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ADRINA MOFRAD